فرصت تو برای مهربانی


توی راه به سمت ترمینال بین‌المللی در  فرودگاه بین‌المللی لوس‌انجلس (LAX  بخش امنیت رو که رد کردم مرد مسنی رو دیدم که سرگشته به نظر میومد. به سمت یکی از نگهبان‌ها رفت تا چیزی رو ازش بپرسه، یهو نظرش عوض شد و برگشت. من به سمت گِیت‌ام حرکت کردم تا دیر نرسم.


ده قدم بیشتر نرفته بودم که احساس کردم باید برگردم. . .

می توان یقین کرد که اون مرد هنوز در میان سیل جمعیتی که از کنارش می‌گذشتند ایستاده بود. ازش پرسیدم که کمکی از دستم بر میاد؟ معلوم شد که فقط اسپانیایی بلده و نمی‌دونست از کدوم گِیت برای پروازش به ال‌سالوادور باید بره. من برایش پیدا کردم و کمکش کردم تا به اونجا برسه.

کار محبت‌آمیز کوچک من برای او، دریچه‌ی نوری بود در سرزمینی غریب (مثل نوری در تاریکی کمکش کرد). همه‌ی ما گاهی اوقات در چنین شرایطی قرار می‌گیریم  و احتیاج داریم کسی از راه برسه و کمک‌مون کنه.

زمانی رو یادت میاد که کسی کمکت کرده باشه؟ شاید امروز نوبت تو باشه. در واقع، من مطمئنم که هست.

کلام محبت‌آمیزت و یا کار کوچکی از سر لطف، ممکن است همون چیزی باشه که همسرت، فرزندت، بهترین دوستت و یا حتی یک شخص کاملا غریبه، امروز بهش احتیاج داره. چرا همین رو بهانه‌ای نکنی که همین امروز شخصی رو پیدا کنی و مهربانی‌ات رو باهاش تقسیم کنی؟ این کار یک راه با شکوه برای انتشار دادن کامیابی‌ست.

نوشته: رندی گیج
ترجمه: متراکانا
منبع

۱ نظر: