مــتـــ[ـــراکـانـا]ـــعـــلـــق به مــهــر

لابد اگر تایم‌لاین باز بود و نمایش تاریخ تولد را نبسته بودم، اگر گوشی روشن بود ... از همین ساعت‌ها پیام‌های تبریک شروع می‌شد ... با خودم لج می‌کنم که ابراز محبّت دوستان‌م را از خودم دریغ می‌کنم؟ نه! رَد کرده‌ام این بازی‌ها را ... منتظرم ببینم چه‌کسی تولّدم را بی یادآوری فیس‌بوک یادش مانده؟ نه! خودم می‌دانم نام آن انگشت‌شمار رفقایی که نیازی به یادآوری ندارند ... نیازی به نوازش‌هایشان ندارم؟ دارم، بیشتر از همیشه! ... چرا راه‌ش را بستم؟ نمی‌دانم! ...

پ . ن: دائماً یکسان نباشد حال دوران؟ نه! دائماً بدتر شود حال دوران! ...

۲ نظر:

  1. خوب کاری کردی زدی تو گوش این راه و رسم کاپیتالیستی :) رهاش کن بره این تناوب 365 روزه رو
    هااا فیس بوق خودش بدون هیچ رخصت و اجازه تو بوق میکنه این تواتر زندگی اعضاشو، من که دی اکتیو میکنم به نشانه اعتراض! به جاش تو یه روز آفتابی شفاف از جنس زمستان میرم سراغ آبگیر یخ بسته و با سنگ پاره ای ضخامت یخش رو اندازه کرده و با کفش غیر مسلح روش پاتیناژ اجرا میکنم در حد المپیک

    پاسخحذف